بی تو میمیرم

بازم تولد

  در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک   در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم   و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم     ...
21 آبان 1392

محمدها

این هم دوتا محمد البته هر دوپسر عمو هستند واسم عمو ی هر دو هم محمده تازه اسم دایی محمد کوچیکه بازم محمده  .توفامیل جاسمی چیزی که زیاده محمد وفاطمه است .خدا همتون را حفظ کنه اینم ارادت ما به اسم محمد که هر چی بیشتر بهتر. ...
21 آبان 1392

شب 23 رمضان

گر نهادی تاج قرانی به سر /یا نهادی سر به سجده تا سحر /دل شکست وامدت اشک بصر /زیر لب اهسته نامم راببر. شب 23 رمضان امسال هم گذشت باز م امشب به مسجد جامع رفتیم خیلی شلوغ بود جای سوزن انداختن نبود باز دعای جوشن کبیر وزیارت عاشورا وخواندن سوره عنکبوت وروم ودخان وبعدهم اعمال شب قدر . دعایت میکنم هر شب به عطر میخک ومریم /الهی در دلت هرگز نباشد غصه وماتم......الهی امین ...
21 آبان 1392

تاخیر

چه دعایی کنمت بهتر از این /خنده ات از ته دل  /  گریه ات از سر شوق   / روزگارت همه شاد   / زندگیت رنگارنگ تنی سالم وشاد  /که بخندی همه عمر .محمد جان ببخشی بایک روز تاخیرتولدت مبارک صد سال زنده باشی . این متن پیام خاله است که طبق معمول تولدت را یادش رفت ودوباره 28 تیر پیام فرستاد البته کادو را هیچ وقت یادش نمیره البته اون رو هم با تاخیر می فرسته .مرسی خاله جون که با این همه مشغله بازم به یاد یه دونه خواهر زادت بودی . ...
19 آبان 1392

خواب ناز

الان سحر 22 رمضانه وتو توی خواب نازی باوجوداینکه اصرار داری برای سحر بیدارت کنم اما هر بارتا کنار تختت میام دلم نمیاد بیدارت کنم بخصوص امشب شب قدره ومیای مسجد وتا سحرم اصلا نمی خوابی وقتی این کارهات را می بینم به خودم میبالم واحساس غرور میکنم که این طور از بچگی مقیدی . ...
19 آبان 1392

جرقه وبلاگ سازی

 یه شب که از بیخوابی به دنیای مجازی پناه اوردم به خیلی از سایتا سر زدم اما وقتی وبلاگ ملیسا هدیه اسمونی راباز کردم بادنیای جدیدی اشنا شدم به اسم نی نی وبلاگ .وتصمیم گرفتم هر چه زودتر برات یه وبلاگ درست کنم هر چند تا حالا هم خیلی دیر شده بود چون بعضی ها از همون روزی که احساس می کردن مامان شدن وبلاگ درست کرده بودن ومن چقدر دیر به فکر افتاده بودم اما به قول معروف ماهی راهر وقت ازاب بگیری تازه ست .اول اسم وبلاگ را مارمولک بابا گذاشتم اخه هر بار بابا بااین اسم صدات میکنه خیلی کیف میکنی اما بعضی از دوستان که نمیدونستن این به خاطر علاقه بیش ازحد بابا به توست خیلی انتقاد کردن وفکر کنم سوتفاهم شد برای بعضی از دوستان ویه عالمه فلسف...
19 آبان 1392

شاعر شدن گل پسر

الان که برات مینویسم تازه از مراسم احیا شب 21 رمضان برگشتیم امشب مراسم خیلی خوبی بود وبه دل نشست واحساس سبکی می کنم .هرچند اخر مراسم امشب مطلب جالبی برام یاداوری شد واون اینکه ........نمی دونم نوشتن این مطلب توی این شب که شب شهادت حضرت علی ع است کاردرستی یا نه اما برات مینویسم تا بدونی چه وروجکی هستی وبعضی وقتها حس شاعر بودنت چطور گل میکنه .چند روز پیش با یاداوری وزمزمه بیت معروف بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ....ازم پرسیدی اشکال نداره اگه یه کم تغیرش بدم منم از دنیا بی خبر گفتم اشکال نداره ولی یادت باشه بیشتر توی روضه برای امام حسین این رو می خونن پس باید خیلی مواظب باشی منم دیگه پیگیری نکردم .امادیشب که رفتیم هوا خوری گفتی یه شعر س...
19 آبان 1392